مدتها بود که دل دل می کردم این مطلب را بنویسم را یا ؟ اول با خودم گفتن از نوشتنش بگذرم و بگذارم هر کی کار خودشو بکنه اما وقتی می بینم این جریان در میان بچه مسلمونهای علاقه مند به عترت طاهره روز به روز داره شدّت می گیره احساس تکلیف می کنم ؛ پس اجازه بدید این نوشته رو اینچنین آغاز کنم :
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملّة رسول الله
قرآن که کلام نورانی خداوند و کتاب انسان ساز و هدایت آفرین الهی است و پیامبر بزرگ خدا و عترت طاهرینش ( سلام الله علیهم ) به عنوان مبیّن و مفسّر آیات الهی والاترین و بهترین الگوهای علمی و عملی و راهنمای جامع عبودیت الهی برای ما مسلمانانند. مسلمانی که هوای تقرب به خدای سبحان و وصول به مقام عبودیت حق ( سبحانه و تعالی ) را در دل خویش می پرورد باید خویش را مطابق آموزه های والایشان تربیت کند و همه باورها ، خلقیّات و اعمالش را به آنها عرضه کند و با آموزه های آنان بسنجد تا اگر آنها را با آموزه های قرآن و عترت مطابق دید دلش آرام گیرد و خدا را بر این نعمت شاکر باشد و اگر چنان نبود باورها ، خلقیّات و یا اعمالش را مطابق آموزه های آنان تصحیح نماید .
بردن نام خدا در آغاز هر کار ( تسمیه ) ، یکی از آموزه های ارزشمند قرآن و عترت است . آموزه ای که بر اساس برخی احادیث نه تنها سنتی نبوی که دستوری الهی تلقی می شود. « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) حَدَّثَنِی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ: کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَا یُذْکَرُ بِسْمِ اللَّهِ فِیهِ فَهُوَ أَبْتَرُ » 1 .
این آموزه نورانی که امروزه در نظر برخی از ما ساده ، کم اهمیت و تکراری تلقی می شود آنقدر بزرگ است که گاهی معصومین (ع) و گاهی شاگردان معصومین (ع) در تفسیر آن ، سخنان والائی گفته اند و نیز بسیاری از مفسّرین قرآن و حکمای صاحب معرفت به تبیین رازهای آن همت گماشته اند . در میان تمام تفاسیری که از غیر معصوم رسیده است کافیست در درسهای تفسیر سوره حمد امام راحل ( قدس الله سره العزیز ) فرازهای تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» را مطالعه کنی تا به اهمیت آن بیش از پیش پی ببری .
متاسفانه در سالهای اخیر - بیش از سالهای قبل - شاهد هستیم که برخی از برادران و خواهران متدینمان در نوشته ها و سخنرانی هایشان به جای استفاده از ترکیب نورانی «بسم الله الرحمن الرحیم» به استفاده از ترکیبهای ساخته شده ای مانند (بسم رب الحسین) ، (بسم رب المهدی) ، (بسم رب الشهداء) و ... روی آورده اند . گر چه چنین ترکیباتی از هرگونه شائبه شرک خالی است و حتی در معنای خود دچار لغزش نیست امّا ادب تسمیه در تمام سوره های قرآن و سخنان یا مکاتبات نبی مکّرم اسلام (ص) و عترت طاهره (ع) استفاده از چنین ترکیباتی را نمی آموزاند. تنها سند روائی که در آن از چنین ترکیبهایی استفاده شده است به فرازهایی از زیارت وجود مقدس سید الشهداء (ع) اختصاص دارد که در آن هم چنین ترکیباتی نه در مقام تسمیه بلکه در مقام دعا و آن هم بعد از تصریح به کلمه (اللّهم) به کار رفته است . (ثُمَّ تَضَعُ خَدَّکَ عَلَیْهِ وَ تَقُولُ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اطْلُبْ بِدَمِ الْحُسَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ انْتَقِمْ مِمَّنْ رَضِیَ بِقَتْلِ الْحُسَیْنِ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ انْتَقِمْ مِمَّنْ خَالَفَ الْحُسَیْنَ اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ انْتَقِمْ مِمَّنْ فَرِحَ بِقَتْلِ الْحُسَیْن) 2 .
قرآن کریم 114 بار ترکیب نورانی «بسم الله الرحمن الرحیم» را تکرار می کند و در سوره نمل با اشاره به نامه حضرت سلیمان (ع) همین عبارت را به عنوان نمونه ای از ادب تسمیه در نوشتار پیامبر خدا معرفی می نماید . در روایات اسلامی نیز پیامبر اعظم الهی حضرت محمد بن عبد الله (ص) و عترت طاهره اش آنجا که در مقام تسمیه برآمده اند از همین ترکیب نورانی و قرآنی بهره جسته اند . دو روایت شریفی که در پی میاید نمونه کوچکیست از آنچه به عرض رسید :« ...فَقَالَ (ص) لِعَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (ع) کُلُوا بِاسْمِ اللَّه...» 3 پیامبر به علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) فرمود : به نام خدا بخورید و «مِنْ بَعْضِ مَوَالِی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) یَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِی الْخُمُسِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیم...» 4 برخی از اصحاب امام رضا(ع) از او درباره خمس پرسید ، امام (ع) برای او نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم به درستی که خداوند واسع کریم است ... .
قطعاً بهترین ادب و والاترین ترکیب در تسمیه همان است که خدا و رسول او و عترت پاک پیامبرش آموخته اند و اگر استفاده از ترکیبات دیگری که امروزه - شاید به زعم ارادت به آستان عترت طاهره (ع) - مشهور و معمول شده است در چنین مقامی روا بود خدا و رسول یا عترتش حتما آن را به ما می آموختند .
به هر روی به نظر می رسد اگر برای اظهار ارادت به پیشگاه ساحت مقدس پیامبر خدا و عترت طاهره اش از راه های دیگری غیر از تغییر دادن ادب و ترکیب خاصّ تسمیه - آنچنان که خدا و پیامبر و خاندان پاکش به ما آموخته اند - بهره ببریم و به جای استفاده از ترکیبات خود ساخته - از آن دست که اشاره شد - از ترکیب نورانی و عظیم «بسم الله الرحمن الرحیم» استفاده کنیم و دست از استحسان های بی پایه و تعصب های بی مورد بکشیم ، به کسب رضای الهی نزدیکتر خواهیم بود .
------------------------------------------------------------
پ . ن . 1 = وسائل الشیعة ، ج 7 ، ص 170
پ . ن . 2 = بحارالأنوار ، ج 98 ،ص 184
پ . ن . 3 = بحارالأنوار ، ج 39 ، ص120
پ . ن . 4 = الکافی ،ج 1 ، ص 547
پ . ن . 5 = در خصوص لزوم پیروی از آداب و دستورات عبادی قرآن ، پیامبر اعظم الهی (ص) و عترت طاهره اش (ع) و ناصحیح بودن افزودن حتی یک جمله بر آن آداب و آموزه ها (هر چند در اصل هم صحیح باشند) توجه شما دوستان عزیز را به روایت ذیل جلب می کنم :
عن عبد الله بن سنان قال قال أبو عبد الله (ع): ستصیبکم شبهة فتبقون بلا علم یرى و لا إمام هدى و لا ینجو منها إلا من دعا بدعاء الغریق قلت کیف دعاء الغریق قال یقول یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی على دینک فقلت یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب و الأبصار ثبت قلبی على دینک قال إن الله عز و جل مقلب القلوب و الأبصار و لکن قل کما أقول لک یا مقلب القلوب ثبت قلبی على دینک .
عبد الله بن سنان از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود : به زودی شبهه ها بر شما فرو میریزد آنگاه در حالی باقی می مانید که نه دسترسی به علم (یقینی ) دارید و نه امامی ( معصوم ) که هدایتگرتان باشد در آن شرایط کسی نجات نمی یابد مگر آنکس که با دعای غریق انس بگیرد . گفتم : این دعا چگونه است ؟ فرمود : بگو : یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک . گفتم : یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک . فرمود : بدرستیکه خداوند مقلب القلوب و الابصار هست اما آنچنان بگو که من می گویم ؛ یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک . کمالالدین ،ج 2 ،ص 351
همانطور که در این روایت مشاهده می کنید امام اجازه نمی دهند تا حتا یک کلمه ( که صحیح است و خود ساخته هم نیست و در سایر ادعیه هم وارد شده ) خارج از آنچه معصوم می آموزد در آموزه این دعا وارد شود و به عبد الله سنان می فهماند که در این که خدا مقلب القلوب و البصار است شکی نیست امّا کسی نباید در مقام عبادت ، دعا و یا آموزه های وارده از معصومین به خیال ، استحسان و یا اندیشه خود عمل کند و چیزی بر آن بیافزاید و یا از آن کم کند .
می اندیشم که همین مقدار توضیح برای صاحبان فکر کافیست .